در همین رابطه است که این سؤال اساسی مطرح میشود که آیا آکادمی اسکار میتواند برای برپایی این دوره خود، امیدی به محصولات غیرمتعارف داشته باشد یا خیر؟ این روزهای پاییزی به نمایش عمومی فیلمهایی اختصاص دارد که اصطلاحا از آنها به عنوان فیلمهای اسکاری اسم میبرند. هر سال در چنین ایامی تعداد زیادی فیلم هنری و غیرمتعارف اکران عمومی میشوند زیرا این ایام معروف به فصل فیلمهای اسکاری است.
تهیهکنندگان و کمپانیهای فیلمسازی ترجیح میدهند فیلمهای اسکاری خود را در فصل فیلمهای اسکاری نمایش دهند تا این فیلمها توسط اعضای آکادمی اسکار بهتر دیده شوند و برای نامزدی در رشتههای مختلف اسکار شانس بیشتری داشته باشند.
منتقدان سینمایی میگویند که 3فیلم از 4 فیلمی که در 4سال اخیر اسکار بهترین فیلم سال را گرفتند، محصول صنعت سینمای مستقل و تهیهکنندگانی است که حرفه اصلیشان تولید فیلمهای غیرمتعارف است. منظور آنها فیلمهای «تصادف»، «سرزمینی برای پیرمردها نیست» بلکه «میلیونر زاغهنشین» است. به اعتقاد آنها تهیهکنندگان فیلمهای هنری همیشه رونق خاصی به حالوهوای مراسم اسکار دادهاند. اما امسال وضعیت شبیه سالهای قبل نیست. واحدهای مختلف تولید محصولات هنری یا کاملا ناپدید شدهاند (مثل شرکت وارنر ایندیپندنت) یا (مثل شرکت لیراماکس) تا حد زیادی از حجم فعالیتهای آنها کاسته شده و تبدیل به شرکتهایی کوچک با حجم فعالیت محدود شدهاند.
همین مسئله بحث و تبادل نظرهای زیادی را در بین اهالی سینما، منتقدان و تحلیلگران سینمایی به راه انداخته است و با از راه رسیدن فصل نمایش فیلمهای اسکاری این بحث هم جدیتر میشود و هم اهمیت بیشتری پیدا میکند. بحث اصلی این است که در چنین شرایطی، چه بر سر مراسم اسکار خواهد آمد؟ آیا تولید محصولات غیرمتعارف هر روز که میگذرد کمتر و کمتر میشود؟ این مسئله چه تاثیری بر مراسم اسکار و جوایز آن خواهد گذاشت؟
بدون حضور فیلمهای پرقدرت غیرمتعارف- که از اعتبار خاصی برخوردار هستند و حتی تبلیغات مربوط به نمایش عمومی آنها هم جنبوجوش خاصی در بین دوستداران جدی سینما به پا میکند- فضای نمایشی امسال سینماهای آمریکا چگونه خواهد بود و آکادمی اسکار در روزهای پیشرو چه خواهد کرد؟ تردیدی نیست که بحران اقتصادی سال قبل والاستریت تاثیر منفی خود را بر صنعت سینما هم گذاشت.
با این حال، خیلیها میگویند که صنعت سینما در رابطه با این بحران فراگیر و مصیبتآفرین، کمترین صدمه و خسارت را دید و توانست از آن جان سالم به در ببرد. برای مثال، در این رابطه شرکتهای مستقل فیلمسازی همچون فوکس سرجلایت (که فیلم «آمیلیا» را برای رقابتهای اسکاری دارد) و فوکوس فیچرز (با فیلم پر سروصدای «یک مرد جدی») از جمله شرکتهایی هستند که هنوز سرپا ایستادهاند و مشغول تهیه و تولید محصولات مستقل سینما هستند. اگر هم شرکتهایی از صحنه رقابتهای فیلمسازی حذف شده باشند، شرکتها و کمپانیهای بزرگتر فیلمسازی جای آنها را گرفتهاند.
این شرکتها و کمپانیها معمولا آن دسته از تهیهکنندگانی بودهاند که بیشتر تمایل دارند فیلمهای عامهپسند را برای کمک به جدول گیشه نمایش تهیه کنند تا فیلمهای کمفروش را برای منتقدان و اعضای آکادمی اسکار. از فیلمهایی که توسط این کمپانیها ساخته شده میتوان به «بالا در آسمان» (ایوان ریتمن)، «invieucs» (کلینت ایستوود) و «استخوانهای دوستداشتنی» (پیتر جکسن) اشاره کرد. این شرکتها و کمپانیها حتی فیلمهای کمهزینهتری مثل «من و ارورس ولز»، «گرانبها» و «The hurt locker» را نیز تهیه کردهاند. ولی آیا این گروه از تهیهکنندگان حاضرند این کار را به طور مستمر و دائمی انجام دهند؟
شرکت سونی سالهاست که یکی از دوستداران مراسم اسکار است و به صورت پای ثابت بازیهای اسکاری درآمده است. این شرکت در سالهای 2006 و 2001 با فیلمهای «ببرخیزان، اژدهای پنهان» و «کاپوتی» موفقیتهای خیلی زیادی به دست آورد و سروصدای بسیاری به پا کرد. این شرکت برای امسال هم فیلمهای زیادی دارد که از جمله میتوان به «یک تحصیل»، «ایستگاه آخر» و «دکتر پاناسوس» اشاره کرد. فیلم خارجیزبان «روبان سفید» ساخته میشائیل هانکه هم توسط این شرکت در آمریکایشمالی پخش میشود. این فیلم نامزد رسمی کشور سازندهاش برای حضور در رقابتهای اسکار بهترین فیلم خارجی سال است. البته 2فیلم خارجیزبان «آغوشهای گسسته»(اسپانیا) و «کوکو چانل» (فرانسه) هم از دیگر محصولات این شرکت هستند.
مایکل بارکر، یکی از مدیران سونی پیکچرز کلاسیک( واحد تولید و توزیع محصولات غیرمتعارف شرکت سونی) میگوید: «اینجور چیزها حالت ادواری دارد. برای کسانی که در رقابتهای اسکاری شرکت میکنند، امسال وضعیت تفاوت چندانی نکرده و نمیتوانیم بگوییم رقابتها آسانتر شده و آن دسته از شرکتهای مستقل فیلمسازی که هنوز به حیات خود ادامه میدهند، کارشان راحتتر شده است.
شاید شرکتها و کمپانیهایی باشند که در طول چند سال گذشته استراتژی اسکاری نداشتهاند و حالا هم خبری از فعالیت آنها نیست ولی ما شاهد فعالیت شرکتهایی هستیم که استراتژی اسکاری دارند و هنگام ساخت محصولات خود گوشهچشمی به این مراسم دارند. شرکتهای سومیت، آورتور و آپاریشن از جمله این شرکتها هستند که هنوز هم به فعالیت خود ادامه میدهند. این شرکتها فیلمهایی را با ظرفیت بالای اسکاری تهیه میکنند. به همین دلیل من فکر نمیکنم امسال تفاوتی با سالهای قبل داشته باشد و ما بخواهیم درباره متفاوتبودن اوضاع اسکاری در مقایسه با سالهای قبل صحبت کنیم.»
باب برنی، مدیر شرکت آپاریشنمعتقد است که امروز برای تولید فیلمهایی مثل «ستاره درخشان» اثر جینکمپین و یا «ویکتوریای جوان» با بازی امیلی بلانت، فرصتهای اسکاری بیشتر و بهتری در مقایسه با سالهای دیگر وجود دارد. به گفته او «به وجودآمدن این شرایط تازه فرصتها و شانسهای بهتری را برای مراسم امسال فراهم میکند زیرا ما با تعداد فیلم مستقل کمتری روبهرو هستیم و خیلی از کارهایی که در حال حاضر روی پرده سینماها میروند، در زمره فیلمهای اسکاری و آکادمیپسند قرار نمیگیرند.»
از سوی دیگر برخی در این باره بحث و جدل میکنند که به دلیل حضور تعداد کمتری از شرکتهای مستقل که فیلمهای اسکاری تولید میکنند، رقابت بین شرکتها و فیلمهای موجود بیشتر و شدیدتر میشود. در عین حال،آنها به این نکته اشاره میکنند که هاروی وایناشتاین، تهیهکننده سرشناس و اصلی سینمای مستقل هنوز به سختی مشغول کار و فعالیت است و این یک نکته مثبت است.
واقعیت امر این است که هاروی وایناشتاین در روزهای پرشکوه اوج کاری خود، به عنوان هنرمندی شناختهشده بود که از تولید فیلمهای پرخرج و با حضور ستارگان بزرگ که قصهای مستقل و غیرمتعارف را تعریف میکند، حمایت میکند. او این فیلمها را با همکاری مالی تعدادی از کمپانیهای بزرگ فیلمسازی تهیه میکرد. اما امسال که بحران اقتصادی وضعیت همه را خراب کرده، آیا وایناشتاین در شرکت فیلمسازی خود میتواند تبلیغات دست و دلبازانه زیادی برای «نه» و «یک مرد جدی» به راه بیندازد؟ این تهیهکننده سال قبل با درام ضدجنگ خود «کتابخوان» بسیاری از اهل سینما را متعجب کرد. این فیلم کمخرج که به شدت حال و هوایی آلمانی داشت در 5رشته نامزد دریافت جایزه اسکار شد و کیت وینسلت، یکی از آنها را به عنوان بهترین بازیگر زن سال دریافت کرد.
اما شاید استراتژی وایناشتاین چیزی مربوط به گذشته باشد و حکم نمایشی را داشته باشد که مربوط به زمانهای دور است. دانا گیلیوتی، تهیهکنندهای که برای «شکسپیر عاشق»اسکار بهترین فیلم سال را گرفت و «کتابخوان» هم از جمله کارهای او به شمار میرود، با نگرانی درباره شرایط اخیر حرف میزند. او میگوید: «اگر «کتابخوان» امسال تولید و آماده پخش میشد، آیا میتوانست یک بازار ویژه برای خودش داشته باشد؟ احتمالا شاید، اما به این شرط که وایناشتاین کار بازاریابی آن را انجام دهد.»
نکتهای که تحلیلگران اقتصادی سینما دربارهاش بحث میکنند این است که بدون پول نمیتوان از تولید محصولات مستقل و غیرمتعارف حمایت کرد. البته تولید اینگونه فیلمها، هزینههای بالایی را دربرندارد، ولی از آنجا که احتمال موفقیت این محصولات در گیشه نمایش کم است، سرمایهگذاری روی آنها نوعی ریسک است. از سال 1992 که فیلم مستقل «هاواردزاند» در مراسم اسکار درخشید، تهیهکنندگان فیلمهای مستقل امیدوار به موفقیت در این بخش هستند و میگویند که چنین موفقیتی، فروش کم فیلمهایشان را تحت پوشش قرار میدهد. «هاواردز اند» در آن سال با رقبایی مثل «جیافکی»، «دیو و دلبر»، «باگزی» و «سکوتبرهها» طرف بود که همگی محصولاتی هالیوودی بودند.
اما یکی از منتقدان سینمایی میگوید که مرز بین فیلمهای غیرمتعارف و هالیوودی در جدول گیشه نمایش هم درهم ریخته و تفکیک آنها از یکدیگر کمی مشکل شده است. در این رابطه او به فیلمهای مستقلی مثل «تصادف»، «کوهستان بروکبک»، «میلیونر زاغهنشین»، «مورد عجیب بنجامین باتن» (و خیلیهای دیگر) اشاره میکند که مثل محصولات پرخرج هالیوودی، فروشهایی 100میلیون دلاری داشتهاند. این روزها فیلمهای مستقل و غیرمتعارف الزاما فیلمهایی نیستند که در جدول گیشه فروش با شکست مالی روبهرو میشوند. این فیلمها هم میتوانند مثل آثار پر سروصدای هالیوودی، محصولات پولساز و سودآوری باشند.
رویترز